نازمهر

من و زندگیم و شما

نازمهر

من و زندگیم و شما

تاریخ مصرف

یه عزیز دلی تو زندگیم هست که من سعی میکنم نقش خواهر نداشته اش رو بازی کنم.

الان توسط همسرش دچار چالشی شده که چند روزه عجیب درگیرش هستیم. نمیدونم چرا اخیرا از آقایون این جمله « من کم آوردم »  «من دیگه نمیکشم » رو زیاد میشنوم.

به عنوان یک زن به نظرم مردی که این حرف رو میزنه یا واقعا دنبال یه بهانه واسه تموم کردن زندگیشه یا ضعیفه.

نمیدونم عاقبت ماجرای این عزیز چی میشه و متاسفانه امیدی هم به بهبودی مسایل وجود نداره. نمیدونم حتی بعد از چند سال زندگی که عاشقانه پر از شور و هیجانه چرا یهو همه چی سرد و یخ میشه.

آخه زندگی زناشویی که نباید تاریخ مصرف داشته باشه!!! اما الان کلا خیلی راحت عمر مفید زندگی ها تموم میشه و همه خودشون رو تو یه آینده تلخ و نامعلوم رها میکنن.آخه اون همه هیجان واسه شروع چی بود این همه سردی چیه؟؟؟؟

یا حق

تلخ و ناگوار

نمیدونم چرا دور و برم این همه داره اتفاقات ناخوشایند میفته.

احساس میکنم زیر زندگی همه مون یه عالمه مین کاشته شده که وقتی داری سرخوشانه قدم میزنی یهو پات میره رو ضامن یکی از اونها و عمل میکنه و همه چی میره رو هوا.

دور و برم رو سونامی طلاق برداشته. یه سری ثبت شده یه سری هم ثبت نشده و همسران انگار دارن با چالش مانکن کنار هم زندگی میکنن.

فقط همخونه هستن.

اینا همه برای من مصداق بارز عذاب الهی هست که آرامش از زندگی ها رفته و اینقدر راحت زوج ها از ندگی کنار هم انصراف میدن و مشکلاتشون اونقدر اخلاقی و سخت هست که قابل ترمیم و درمان نیست .فقط باید رها کرد و رفت.

خدایا خودت به همه ما رحم کن و لطف و رحمتت رو شامل حالمون کن.

یا حق

سلامی برای شروع

سلام بر هرکسی که از اینجا گذر میکنه.

سلام بر خودم و وبلاگ خالی از زندگی و جریان و هر روح حیاتی.

دلم میخواهد شروع به نوشتن کنم.

کوتاه

اما مستمر

دلم گرفته از بس همه به خاطر شرایط نادرست فضای مجازی یا وبلاگهاشون رو میبندن یا رمزی میکنن.

اما من دیگه میخوام بنویسم، از بس حال و هوای نزدیک عید رو دوست دارم.

خداوند همه رو سالم و سلامت حفظ کنه و فضلش رو شامل حالمون کنه.


یا حق