انگار جادو شدم، میدونم کارم اشتباهه، هی به خودم میگم درستش میکنم، اما موقعش که میرسه مگم باشه فردا!!!!
نمی دونم چرا همچین شدم. تا کی میخوام این روند احمقانه رو ادامه بدم و درست نشم. انگار مسخ شدم.... میدونم دیر میشه و لی انگار درکم رو از دست میدم هی با خودم میگم حالا بعدن درستش میکنم.
خدایا کمکم کن.
یا حق
برخلاف اکثر روزه داران اطرافم و برخلاف سال گذشته ، امسال اشتهای خوردن زیادی پیدا کردم و معلوم نیست موقع افطار کی از خوردن نون و پنیر و سبزی سیر میشم. اغلب خسته میشم که دست از خوردن میکشم و انصراف میدم وگرنه که ....
سحر هم راحت میشینم یه عالمه غذا میخوروم و شکر خدا مشکلی ندارم. هوا هم که خوبه و تشنه نمیشم .برا ی همین اصلا نمیتونم به خدا غر بزنم. از کاهش وزن که خبری نیست وفقط لطف کنم چاق نشم خوبه.
سالهاست عادت کردم سحرو افطا رتنها باشم ولی هنو زگاهی دلم برای دورهمیهای گذشته تو خونه پدری کنار خواهر و برادرها تنگ میشه.
اینکه که هرساعتی بیدا رمیشدی باز مامانم معلوم نیست کی بلند شده بود که سحری خورده آماده پذیرایی از بچه هاش بود و شیفتی ماها رو بیدارمیکرد.
هنوز هم تصوریر کاسه پر از یخ و خاکشیر و تخمشربتی سر سفره افطار از 35 سال پیش تو ذهنم مونده.یادش به خیر.
یا حق
ماه رمضان امسال خیلی با دو، سه سال پیش متفاوت شده.
از اون گرمای شدید و سستی و بی حالی خبری نیست. خیلی راحت تر میشه روزه گرفت.
سری قبل که ماه رمضون تو تابستون بود من تازه به سن تکلیف رسیده بودم و دوره بعدی که ماه رمضان بیاد تو تیر و مرداد من درزندگی ابدی خودم به سر میبرم و اثری ازم روی کره خاکی نیست. خدا روشکر که امسال هم توان گرفتن روزه رو دارم.
خیلی سخته که آدم به خاطر بیماری نتونه روزه بگیره. واقعا به شکرانه سلامتی بهتره آدم با ذوق و شوق این روزها رو مبارک بدونه و برگزار کنه.
یا حق